صراط

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

پی نوشت ها

17 دی 1392 توسط محمدي

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


1. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد2، ص 671.

2. شهاب الدین، بغدادی، معجم البلدان، جلد5، ص 266.

3. اسماعیل بن کثیر قرشی دمشقی، جلد 1، ص 348؛ البدایه و النهایه، جلد 5، ص 64؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، جلد2، ص 310؛ محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، جلد 21، ص 281؛ احمد بن اسحاق، یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مترجم محمد ابراهیم آیتی، جلد2، ص 449.

4. تفسیر القرآن العظیم، همان، جلد1، ص 349؛ بدایه و النهایه، جلد 5، ص 64؛ نورالله تستری، احقاق الحق، جلد 22، ص 34؛ جلال الدین، سیوطی، درالمنثور، جلد 2، ص 37؛ اقبال الاعمال، همان، جلد 2، ص 311؛ محمد باقر، مجلسی، همان کتاب، جلد21، ص 287؛ محمد ابوزهره، خاتم پیامبران، مترجم حسین صابری، جلد 3، ص 499.

5. اقوال در این که این هیئت نمایندگی، متشکل از چند نفر بود، مختلف است. به نقل از سیره‌ی ابن هشام، جلد 2 و تاریخ المغازی عثمان الذهبی، ج2، 60 نفر و در برخی کتب سیره، به تعداد کل اشاره نشده و فقط بیان شده که 14 نفر از این هیئت، تصمیم گیرنده‌ی نهایی بودند و نام آنها را ذکر کردند؛ رک: ابن کثیر، سیره نبویه، جلد 4، ص 160 و دیگران.

6. ابن هشام، زندگانی محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر اسلام، مترجم سید هاشم رسولی محلاتی، جلد 1، ص 380.

7. جعفر، سبحانی، تاریخ اسلام، ص 325؛ (در حقیقت این برخورد پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای آن بود که بفهماند آنان را با حالت تکبر و خودنمایی، نمی‌پذیرد).

8. شیخ مفید، الاختصاص، ص 114؛ محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص 24؛ سیره نبویه، همان، ج 2، ص 382.

9. مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام (از جاهلیت تا رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) )، ص 302.

10.همان، ص 326.

11.محمد باقر، مجلسی، همان کتاب، ج 21، ص 347.

12.در برخی کتب، اعلام مباهله را از طرف سید و عاقب بیان کرده‌اند مانند: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 162؛ الطبرسی، اعلام الوری، ص 129؛ اقبال الاعمال، همان، ج2، ص 344؛ اما کتبی مانند الاختصاص، همان؛ طبقات الکبری، همان، ج 1، ص 241؛ بیان کرد‌اند که اعلام مباهله از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است و از همه مهم‌تر، خود آیه‌ی مباهله دال بر این است که مباهله از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) مطرح شده است.

13.جهت آگاهی بیشتر در این باره ر.ک: علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج1، ص 179.

14.طبرسی، اعلام الوری، ص 129؛ محمد باقر، مجلسی، همان کتاب، ج 21، ص 337.

15.سایت اینترنتی راسخون.

16.تفسیر نمونه، همان، ج2، ص 675.

17.همان، ص 672.

18.همان، ص 684.

19.سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 3، ص 371.

20.ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2، ص 674.

 نظر دهید »

نکته‌ی پایانی

17 دی 1392 توسط محمدي

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


با سپاس به درگاه خداوند که توفیق نگارش این اثر را به بنده عنایت فرمود و با درود به پیشگاه پیامبر بزرگوار اسلام و جانشینان معصوم و اصحاب پاکش، امیدوارم مطالب ارائه شده، راهگشا برای خوانندگان محترم باشد. در هر حال با تمام تلاشی که در جهت غنا و استواری مطالب گفته شده صورت گرفته، مطمئناً خالی از نقص و بی نیاز از تکمیل نیست؛ چرا که بحث درباره‌ی آیات قرآن و بیان نکات علمی، اخلاقی و ارزش‌های آیات، مباحثی بسیار مفصل می‌باشد که در این صفحات محدود نمی‌گنجد. زیرا بیان عظمت کلمه به کلمه‌ی آیات، درخور بحثی مفصل می‌باشد و نیاز به همت و تلاش وسیع دارد تا بتوان حق این کلمات گهربار پروردگار را به نحو احسن و شایسته ادا نمود.

ضمناً لازم به ذکر است منابع و مآخذی که در پی‌نوشت‌ها به آنها اشاره شده، منابع مورد استفاده‌ی اینجانب می‌باشد که به علت رعایت اختصار و صرفه جویی در وقت خوانندگان عزیز، در پی نوشت‌ها به آنها پرداخته شده و کثرت منابع و مآخذ به این منظور است که خواننده‌ی محترم در صورت تمایل جهت دریافت جزئیات بیشتر حادثه، بتواند به منابع مورد نظر مراجعه کند. هم‌چنین ناگفته نماند بیشتر پاراگراف‌ها و مطالب ارائه شده، حاصل جمع‌بندی ذهن خود از مطالعه‌ی کتاب‌های مختلف می‌باشد که امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد.

در پایان امیدوارم که در دو سرا مشمول شفاعت و حمایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) قرار گیریم و عشق به وجود دلربای آن بزرگواران، همچون آبراهه‌هایی زلال به میان قلب تمامی انسان‌های جهان، راه پیدا کند و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر آن سرمایه‌های گرانقدر در جهت پیشبرد اهداف الهی را از اعماق وجود بپذیریم. هم‌چنین امید است روزی از همین روزهای قریب، شاهد حضور پر خیر و برکت یگانه وارث اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم تا حقانیت این عزیزان، بیشتر و بهتر برای همگان ثابت گردد و درخت پرشکوه اسلام، پرثمرتر به بار بنشیند؛ انشاء الله.

 نظر دهید »

در مباهله چه ارزش‌هایی به نمایش گذاشته شد، هدف و نتیجه‌ی نهایی این واقعه چه بود؟

17 دی 1392 توسط محمدي

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


با توجه به مطالب ارائه شده می‌توان گفت دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مباهله، یکی از نشانه‌های صدق دعوت و ایمان قاطع او می‌باشد. جریان مباهله، علاوه بر این که علم خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نشان می‌دهد، تأثیر دعا و نیایش آن حضرت را نیز کاملاً آشکار می‌سازد. گرچه در این آیه، به تأثیر و نتیجه‌ی مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین حربه، بعد از اثر نکردن منطق و استدلال، مورد استفاده قرار گرفته، دلیل بر این است که منظور، ظاهر شدن اثر خارجی این تمرین است نه تنها یک تمرین ساده.

مسأله‌ی مباهله به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهی بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌کرد. چگونه ممکن است کسی که به تمام معنی به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانی گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد. مسلماً ورود در چنین میدانی، بسیار خطرناک است. زیرا اگر ادعای او به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌ای جز رسوایی دعوت کننده نخواهد داشت.20

گرچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌توانست خود شخصاً نفرین کند و کاری به امام علی (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نداشته باشد، ولی خدا و رسول، با این عمل به ما نشان دادند که این افراد، یاران و نزدیکان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه با پیامبر، آماده‌ی استقبال از خطر بوده و تداوم‌گر حرکت او می‌باشند. ضمناً از آیه‌ی مباهله استفاده می‌شود به فرزندان دختر نیز حقیقتاً ابن گفته می‌شود برخلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود می‌دانستند. در حقیقت این طرز فکر، مولود همان سنت غلطی بود که در جاهلیت عرب، دختران و زنان را عضو اصلی جامعه‌ی انسانی نمی‌دانستند و آنها را در حکم ظروفی برای نگهداری پسران می‌پنداشتند. بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله) همواره در مناسبت‌های مختلف با اعمال و رفتار خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم در صدد خرافی و باطل جلوه دادن آداب عرب جاهلی بودند. بنابراین امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌باشند (ابناءنا) در واقع شخصیت اول جهان، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) عزیزانش را به همراهش برد تا حقانیت اسلام را به سراسر جهان اعلام دارد و طالبان حق را به سوی عاملان واقعی حق رهنمون سازند.

در واقع در جریان مباهله، ارزش‌های فراوانی به نمایش گذاشته شد که اهداف و نتایح آن برای همگان قابل مشاهده می‌باشد. در پایان علاوه بر مواردی که در صفحه‌ی قبل گفته شد، به طور اختصار به چند مورد دیگر از ارزش‌ها و نتایج اشاره می‌کنیم:

· اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک‌ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد: «و من بعد ما جاءک من العلم».

· آخرین برگ برنده و سلاح برنده‌ی مؤمن، دعاست: «فقل تعالوا ندع…».

· زن و مرد در صحنه‌های مختلف دین، در کنار یکدیگر مطرح‌اند و هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و پیامبر در جریان مباهله، بر ارزش زن افزود: «نساءنا».

· در دعا، حالات اهل دعا مهم است نه تعداد آنها، گروه مباهله کننده 5 نفر بیشتر نبودند: «ابناءنا، نساءنا، انفسنا».

· نکته‌ی مهمی در لفظ «انفسنا» می‌باشد. فردی که مصداق این لفظ است، باید از نظر کمالات و صفات نفسانی به حدی برسد که بتوان او را نفس النبی (جان پیامبر) شمرد و چنان که پیداست، مراد از این لفظ، شخص امام علی (علیه السلام) است.

· در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود بریم: «ابناءنا».

· کسی که منطق و استدلال و معجزه، او را از پذیرش حق تسلیم نمی‌کند، باید با او مباهله کرد: «تعالوا… نبتهل».

· استدلال را باید با استدلال پاسخ داد ولی مجادله و لجاجت، باید سرکوب شود: «لعنت الله علی الکاذبین».

· اگر مؤمنان محکم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش، عقب نشینی می‌کند: «ندع … نبتهل».

· اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستجاب الدعوة هستند: «ابناءنا، نساءنا، انفسنا».

· و…

چنان که بزرگان تفسیر و حدیث گفته‌اند، این که بعد از نزول آیه‌ی مباهله، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همراه این چهار نفر، حاضر شد، فضیلتی بزرگ برای آنان به شمار می‌رود. زیرا آیه و حادثه‌ی مباهله، نشان داد که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) همچون جان آن حضرت‌اند و دخترش فاطمه، تنها زنی بود که در مباهله حضور یافت و مصداق نساء در این مورد، کسی جز او نمی‌توانست باشد. اما شاید این اشکال وارد شود چرا قرآن کلمه‌ی جمع «نساءنا» را به کار برده است؟ در پاسخ می‌گوییم: در قرآن مواردی هست که خداوند از یک نفر به صورت جمع یاد می‌کنند، مانند آیه‌ی 181 سوره‌ی آل عمران که یک نفر از روی توهین گفت: خدا فقیر است، ولی آیه به صورت جمع می‌فرماید: «الذین قالوا ان الله فقیر» یا این که قرآن درباره‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) می‌فرماید: «ابراهیم، یک امت است» با آن که یک نفر بیشتر نبود. بنابراین کسی جز حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمی‌تواند مصداق باشد.

در حقیقت همراهی این چهار نفر با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جریان مباهله، مورد اتفاق دانشمندان شیعه و اهل سنت است و در منابع تاریخی، تفسیری و حدیثی فراوانی، این حادثه‌ی عظیم از علمای اهل سنت و تشیع نقل شده است و محققان بر این فضیلت بزرگ، تأکید کرده‌اند که به علت طولانی شدن بحث، تنها به چند مورد از این منابع اشاره می‌کنیم:

تفسیر الکشاف، ج1، ص 193، صحیح مسلم، شرح النووی، ج15، ص 176، انوار التنزیل، طبع قدیم، رحلی، ص 74. هم‌چنین در کتاب احقاق الحق، جلد سوم، صفحه 46 نیز نام 60 تن از بزرگان اهل سنت آورده شده که همگی گفته‌اند این آیه در عظمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت اوست. اما لازم به ذکر است که با وجود این همه روایات حاکی از حضور اهل بیت (علیهم السلام) در مباهله، برخی از مورخان بر حسب گرایش‌های متعصبانه، روایات مباهله را دستکاری کرده و بر حسب سلیقه‌ی خود، حذف و اضافه‌هایی در آن به عمل آورده‌اند. از آن جمله بلاذری، ابن کثیر، و شعبی، نام امام علی (علیه السلام) را از مباهله حذف کرد‌ه‌اند و حلبی و زینی دحلان، عایشه و حفضه را نامزد حضور در مباهله قرار داده‌اند. اما آثار جعل و تحریف در آیه و روایات مربوط به مباهله به قدری آشکار است که نیاز به توضیح ندارد. فقط در حد اشاره یادآوری می‌کنیم که اگر کلمه‌ی «نساءنا» شامل همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز می‌شد، چرا و چگونه تنها دو نفر از آنان (دختران دو خلیفه) شایستگی حضور در مباهله را داشتند؟!

 نظر دهید »

بررسی سابقه‌ی مباهله در دیگر موارد و پاسخ به این سوأل که آیا مباهله، تنها مخصوص زمان پیامبر می‌باشد؟

17 دی 1392 توسط محمدي

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


مباهله یکی از معجزات جاودانی اسلام است که می‌توان در هر مقطعی به وسیله‌ی آن بر مخالف، احتجاج کرد و اثر آن را ارائه نمود. پس در نتیجه این نظریه تأیید می‌شود که حکم مباهله تنها مخصوص داستان نصاری نجران و مسأله‌ی عیسی بن مریم که اخبار بسیار فراوانی آن را حکایت نموده و تا حدودی آن را نقل کردیم، نبوده و معلوم می‌شود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تنها با این طایفه مباهله نکرده، بلکه بعد از مباهله با آنان، در مقابله با یهود هم بوده است. در منابع زیادی هم به این نکته اشاره شده که مباهله اختصاص به شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ندارد، بلکه هر فرد باایمانی می‌تواند به اولین پیشوای خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) تأسی نموده، در راه اثبات هر حقیقتی از حقایق ثابته‌ی دین با همین سلاح در پنجه‌ی خصم خود انداخته، با درخواست از پیشگاه خدای توانا، فرمان نابودی وی را صادر کند. ائمه‌ی اهل بیت (علیهم السلام) هم نه تنها این عمل را مشروع دانسته‌اند، بلکه بدان سفارش هم کرده‌اند. از جمله این که در تفسیر نورالثقلین، جلد 1، صفحه 251 حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آنها را به مباله دعوت کنید». راوی گوید: سوأل کردم چگونه مباهله کنم؟ فرمود: «خود را سه روز اصلاح اخلاقی کن! یعنی روزه بگیر و غسل کن و با کسی که می‌خواهی مباهله کنی، به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان دست راست او بیفکن و دعایی رایادآور می‌شود که طرف بخواند، آنگاه می‌افزاید چیزی نمی‌گذرد که عذاب، طرف مقابل را فرامی‌گیرد».18

در داستان مباهله و قاطعیت آن، سوابق و نمونه‌های دیگری در طول تاریخ اسلام و تشیع واقع شده که به اجمال به دو مورد آنها از باب مثال اشاره می‌کنیم:

یکی داستان خیراتی خادم امام جواد (علیه السلام) است که به احمد بن عیسی پیشنهاد مباهله داد و او ترسید و به حق اعتراق کرد و روایتش در جلد دوازدهم چاپ قدیم بحارالانوار صفحه‌ی 127 آمده و دیگری داستان مباهله‌ی یک مسیحی دیرانی با یک یهودی است که در همان مجلس مباهله، زمین زیر پای یهودی و خود او یکجا آتش شد و روایتش را مرحوم مجلسی در جلد دهم چاپ جدید بحارالانوار صفحه 65 آورده است19 که ما به دلیل طولانی شدن بیش از حد مطالب، آنها را ذکر نکردیم. بنابراین با توجه به موارد گفته شده، می‌توان به این نتیجه رسید که مباهله، مخصوص زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبوده و موارد و سوابق دیگری نیز داشت که به طور خلاصه و اجمال به چند مورد آنها اشاره گردید.

 نظر دهید »

کدام افراد در مباهله شرکت داشتند و چه کسانی و به چه علت از مباهله انصراف دادند؟

17 دی 1392 توسط محمدي

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) در روز مباهله مدینه را ترک کرد و در موعد مقرر، جهت مباهله حضور یافت. به راستی پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای این هدف بزرگ، چه کسانی را به همراه خویش می‌آورد؟ آشکار ساختن عظمت چیزی که مهم است، نیاز به افراد بزرگ دارد. پس دوستی و محبت خدا، مستجاب الدعوه و به زبان دیگر کسانی که نظر الهی به سوی آنهاست، باشند… .

هئیت نجران نیز طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه با دو کودک و یک نوجوان و یک زن حضور یافت و به آنها سفارش می‌کند هرگاه من دعا کردم، شما آمین بگویید. به گواهی تاریخ که قابل هیچ گونه شکی نیست، آن دو کودک، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و آن جوان، علی بن ابیطالب (علیه السلام) و آن زن، دخت یگانه‌ی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. وقتی هیئت نجران وارستگی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مشاهده کردند، اسقف گفت: «من چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگ‌ترین کوه‌ها را از جا بلند کند، کوه‌ها فوراً کنده می‌شوند. هرگز صحیح نیست ما با این افراد به مباهله برخیزیم؛ زیرا بعید نیست که همگی نابود شویم و دامنه‌ی عذاب، دیگر مسیحیان روی زمین را نیز فرا گیرد».16

بنابراین افراد هئیت نمایندگی، از مباهله‌ منصرف و طی معاهده‌ای با پیامبر (صلی الله علیه و آله) متعهد به پرداخت جزیه شدند. بدین ترتیب قراردادی روی پوست سرخی نوشته شد و دو نفر از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان گواه آن را امضا کردند. در این قرارداد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حله (یک قواره پارچه‌ی خوب لباس) که حداقل قیمت هر حله‌ای چهل درهم باشد و عاریت دادن سی دست زره، سی عدد نیزه و سی رأس اسب در صورتی که در سرزمین یمن، توطئه‌ای برای مسلمانان رخ دهد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریت‌ها خواهد بود تا آن را بازگرداند. در حقیقت این صالح‌نامه حاکی از شدت عدالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که هرگز از ناتوانی طرف سوء استفاده نکرده و مالیات سنگینی را بر آنها تحمیل ننمود.17

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

صراط

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مباهله

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس